@من بختیاریم @ تعریف بختیاری و مردانگی آن ها وزندگی آن ها
| ||
|
حسين ابراهيمي ناغاني
![]() بحث درباره نام و تقسیم بندی های قبایل و طایفه ها در ایران بسیار پیچیده است و نیاز به کار علمی جدی دارد اما ابتدا باید اسنادی را که در این زمینه وجود دارد گردآوری و طبقه بندی کرد. در این راه در زیر یکی از اسنادی را که درباره شرح طایفه های بختیاری از زبان سردار اسعد بختیاری وجود دارد می آوریم. برچسبها: دانلود آهنگهای شاد کاظم قادری .ارکست علیرضا الیاسی http://s2.picofile.com/file/7651246127/kazem_ghaderi_1_.mp3.html http://s2.picofile.com/file/7651249030/kazem_ghaderi_2_.mp3.html http://s2.picofile.com/file/7651249886/kazem_ghaderi_3_.mp3.html http://s2.picofile.com/file/7651251284/kazem_ghaderi_5_.mp3.html http://s2.picofile.com/file/7651252040/kazem_ghaderi_6_.mp3.html http://s2.picofile.com/file/7651252682/kazem_ghaderi_7_.mp3.html http://s2.picofile.com/file/7651254294/kazem_ghaderi_8_.mp3.html http://s2.picofile.com/file/7651255585/kazem_ghaderi_9_.mp3.html http://s2.picofile.com/file/7651256983/kazem_ghaderi_10_.mp3.html http://s2.picofile.com/file/7651257204/kazem_ghaderi_12_.mp3.html برچسبها:
جاذبه های طبیعی چهارمحال و بختیاری (1)تالاب های استان:تـالاب چـغاخـور: تـالاب چـغاخـور با مساحتی بیش از 2300 هكتار در دامنه ارتفاعات برآفتاب و كلار همچون نگینی می درخشد و هر ساله پذیرای انواع پرندگان مهاجر و بومی شامل انواع مرغابی ، حواصیل ، لك لك سفید ، خروس كولی و آبزیانی چون ماهی كپور و نوعی از ماهیان گورخری است . هوای مطبوع و چشم انداز های زیبایی كه در این مكان قرار دارد ان را در ردیف یكی از مهم ترین كانون های سیاحتی استان قرار داده است. این تالاب در مسیر شهركرد – ایذه (استان خوزستان) واقع شده و با شهركرد 60 كیلومتر فاصله دارد. تالاب گندمان: تالاب گندمان به عنوان یكی از آبگیرهای حوزه آبریز آق بلاغ با فاصلهای نهچندان دور از تالاب چغاخور قرار گرفته است، به طوری كه بخشی از خورجی تالاب چغاخور به این تالاب سرآزیر میشود. پوشش دایمی آب این تالاب در حدود 700 هكتار است. اطراف آن نیز همچون تالاب چغاخور پوشیده از مرغزاری زیباست كه معمولاً به عنوان مرتع غنی برای چرا احشام استفاده میشود. چشمههای اطراف تالاب علاوه بر آنكه مكان مناسبی برای گذران اوغات فراغت به شمار میآیند، آب تالاب را نیز تامین میكنند. از انواع پرندگان دایمی و مهاجری كه در تالاب شناسایی شدهاند میتوان به انواع مرغابیها، كوكر و آنقوت اشاره كرد. از امكانات ویژه تفریحی و ورزشی اطراف تالاب، پرورش و نگهداری اسب و همچنین سواركاری در مرغزار پیرامون تالاب استسنت پرورش اسب از زمانهای بسیار دور در این منطقه، بخصوص در بین قبایل بختیاری معمول بوده و نژاد ویژهای به وجود آورده است كه آمیزهای از نژاد بومی و عربی میباشد. تالاب سولقان:این تالاب زیبا و با شکوه در 70 کیلومتری شهرکرد در مسیر شهرکرد به ایذه قرار گرفته و دارای اکوسیستمهای زیبایی است حضور عشایر ومهاجرت و زیست پرندگان مهاجر و رویش گلهای رنگارنگ در برخی فصول سال زیبایی این مکان را چند برابر کرده. چشمه های استان:چشمه دیمه:چشمه دیمه در منطقه کوهرنگ در مجاورت روستایی به همین نام که اهالی آنرا به کیکاووس از قهرمانان شاهنامه نسبت می دهند قرار دارد این چشمه سر چشمه ی اصلی زاینده رودقبل ازایجاد تونل های کوهرنگ و در 12 کیلو متری چلگرد در مجاورت روستای دیمه واقع شده و تا مرکز استان 85 کیلو متر فاصله دارد آب این چشمه از گوارا ترین آبهای جهان است و خواص درمانی نیز دارداز جمله جلوگیری از پوسیدگی دندان و درمان سنگ کلیه . این مکان به دلیل دارا بودن فضاهای سرسبز و خرم و راه دسترسی آسفالته و سرویس بهداشتی و سکوی نشیمن اطراف خود از دیر باز به عنوان یکی از تجمع گاه های ایلات و عشایر بختیاری و گردشگران شناخته شده است . مناظر زیبا و چشمگیر و فضاسازی اطراف چشمه ، این مکان را در ردیف زیباترین گردشگاههای شهرستان کوهرنگ قرار داده است. چشمه کوهرنگ: سر چشمه کوهرنگ با جریان آب بسیار زیاد از دامنه های زردكوه سرچشمه می گیرد و پس از گذر از پیچ و خم های فراوان به دریاچه سد كوهرنگ می ریزد و از تونل اول كوهرنگ وارد زاینده رود می شود. مناظر بسیار زیبای طبیعی اطراف چشمه و حضور عشایر در منطقه، زیبایی آنرا دوچندان كرده است. چشمه برم: جوشش چشمه های مصفای برم در مرکز شهر لردگان گردشگاهی با همین نام را به وجود آورده است . این چشمه علاوه بر تامین آب کشاورزی یکی از سر شاخه های کارون به حساب می آید و چشم انداز زیبایی را برای شهر لردگان به وجود آورده است . اطراف این چشمه به صورت پارکی جهت تفریحی وتفرج وگذراندن اوقات فراغت اهالی شهر و گردشگران فضای سبز فراهم آمده است. چشمه مولا و سرداب: چشمه مولا و چشمه سرداب با فاصله نسبتا نزدیك به هم، به ترتیب در مجاورت روستای آلیكوه و رستم آباد از توابع شهرستان اردل، از چشم اندازها و مناظر بسیار زیبایی برخوردارند و هر روز به ویژه روزهای تعطیل پذیرای صدها گردشگر و مسافر از نقاط مختلف می باشند. فاصله این نقاط تا شهركرد حدود 120 كیلومتر می باشد. چشمه سیاسرد : چشمه سیاسرد در 5 كیلومتری شهر بروجن قرار گرفته است. هوای خنك و مطبوع و درختان زیبا و كهنسال اطراف این چشمه مكانی بسیار زیبا برای تفرج و استراحت ساكنین شهر بروجن و سایر گردشگران به وجود آورده است؛ به طوری كه همه روزه و به ویژه در روزهای تعطیل، این مكان شاهد گشت و گذار تعداد زیادی از مسافران و گردشگران می باشد. فضاسازی های مناسب و سهل الوصول بودن، میل به بازدید از این گردشگاه را دوچندان كرده است. مناطق حفاظت شده:تنگ صیاد:این منطقه 21600 هکتار مساحت دارد و پارک ملی تنگ صیاد را با وسعتی معادل 5400 هکتار در دل خود جای داده است دستیابی به منطقه از طریق محور شهرکرد-اصفهان میسر است تنگ صیاد بعلت داشتن تپه ماهورهای وسیع زیستگاه مناسبی جهت گونه قوچ و میش است کوهستانهای جنوب منطقه دارای صخره های صعب العبور است و زیستگاه پلنگ کل و بز می باشد از دیگر جانوران منطقه می توان گرگ-روباه-شغال-کفتار-کبک دریکبک چیل-تهو و عقاب را نام برد. سبز کوه: این مـنطـقه ی زیبابا وسعتی در حدود 62000 هکتار در ســه شهرستان بروجن، لردگان و عمدتا اردل واقع است . و دارای اکوسیستم های ویژه و و چشم اندازهای طبیعی و مرتعی و جنگلی و کوهستانی می باشد آبشارهای پر آب چون تنگ زندان زیبایی منطقه را دو چندان کرده است این منطقه دارای سه نوع آب و هوا است که به تبع آن جانورانی چون پلنگ ،خرس قهوه ای،سنجاب بلوطهای غرب ایران،کل،بز و کبک دری در این منطقه زندگی می کنند. برچسبها: بازىهاى چهارمحال و بختیارى عبارتند از: آزادى (شهرکرد ) استا مرا زد در زمانىکه مطمئن است کسى متوجه او نیست به یکى از بازیکنان چشمک مىزند. آن بازیکن باید کاغذ دست خود را زمین بىاندازد و بگوید: “اوستا مرا زد” . بعد استاد بهترتیب با دیگر بازیکنان هم همینکار را مىکند. وقتى همه، کاغذهاى خود را زمین انداختند، نفر آخر بازنده مىشود و دیگر بازیکنان بر سر او مىریزند و او را مىزنند. اگر استاد به کسى اشاره کند و او کاغذ خود را به زمین نیندازد، او هم سوخته است و کتک خواهد خورد. اگر در موقع اشاره ٔ استاد یکى از بازیکنان متوجه او شود، مىگوید: “اوستا را دیدم که دزدى مىکرد” و بقیه افراد مىپرسند: “چطوری؟” و او نشانى مىدهد و مثلاً بگوید با چشم راست یا چپ. وقتى استاد شناخته شود، بازى تمام مىشود و دور دیگرى آغاز مىشود . الخترو (alaxtaru) پشتکبازى تیر و کمان حلال و حرام خرکم دست به شلاق زار گزیدم (شهرکرد ) سوارکارى و تیراندازى کُشتى مُقلى (شهرکرد ) کیهکیه در مىزنه؟ ( شهرکرد – بروجن ) لالبازى (شهرکرد ) هُوپَ هُوپَک برچسبها: آداب و رسوم بختیاری هاآداب و رسوم بختیاری هاReviewed by Baran on May 5Rating: آداب و رسوم بختیاری هاآداب و رسوم, آداب و رسوم بختیاری ها, استان چهارمحال و بختیاری, فرهنگ زندگی, سن ازدواج, رسوم مردم لر, آداب سوگواری بختیاری ها, آداب و رسوم ازدواج
آداب و رسوم بختیاری ها
استان چهارمحال و بختیاری با مساحتی بالغ بر کیلومتر مربع در بخش مرکزی فلات ایران بین کوههای غرب و جلگه اصفهان قرار گرفته است. این استان از شمال به شهرستان فریدن – از شرق به شهرستان نجف آباد- شهررضا وسمیرم در استان اصفهان و از مغرب به شهرستانهای ایذه و مسجد سلیمان استان خوزستان و از جنوب به کهگیلویه و بویر احمد محدود است. این استان با مساحتی کمتر از یک درصد مساحت کل کشور، پنج درصد کل منابع آبی را دارا می باشد. مردم مشرف این استان چه ترکهای مشرف و چه بختیاری های دلیر و شجاع همه از آداب اصیل خویش حفاظت کرده اند و آداب اصیل آنها همچنان بکر و دست نخورده باقیمانده است، شرح آداب اصیل همه مردمان این دیارکاری دشوار است و زمان بسیاری را می طلبد بنابراین به گفت برخی آداب اصیل بختیاری بسنده می کنیم آداب شکار جوانان بختیاری در بختیاریها روز شکار، به کمر جوان شکارچی شال شکار می بندند که معمولاً توسط برادر بزرگتر، دایی یا پدر انجام می شود. جوان باید به کوه کلار برود و بزکل شکار کند بزکل، بز یکشاخی است که بسیار چالاک و تیز می باشد و شکار آن بسیار سخت است، شکار بز کل افتخار بختیاری ها و دلیل بر شجاعت، رشادت و دلیری آنهاست. جوان توسط افراد فامیل و خویشان بدرقه می شود و راهی شکار می گردد. بعد از چند روز که پیروزمندانه به ایل بازگشت مراسم عقد و ازدواج جوان صورت می گیرد و گوشت شکار جهت تهیه غذای عروسی استفاده می شود. رسم شکار سنتی قدیمی است که ریشه در آداب اصیل بختیاری دارد و بسیار دیدنی است. آداب سوگواری بختیاری ها رسم است که اقوام هم در پرداخت هزینه های مراسم سوم – هفته و چهلم به بازماندگان کمک مالی کرده و تا جائیکه در توان دارند به بازماندگان یاری می رسانند. اگر به سرزمین بختیاری سفر کرده باشید حتماً شیرهای سنگی را بر مزار آنها دیده اید که بازهم بر طبق آدابی قدیمی بر سر خاک مردان دلیر بختیاری به نشانه دلاوری آنها شیر سنگی را نصب می کنند که به نام «بردسنگی» معروف می باشد. آداب مخصوص مردان بختیاری در پوشش ماده اولیه چوقا پشم است که زنان بختیاری آن را به گونه ای نازک و ظریف می ریسند و روی دستگاههای ساده بافت، نواری با عرض حدود ۵۰ تا۷۰ سانتیمتر و طول ۵/۲ متر می بافند که این نوار از دو قسمت مساوی و متفاوت تشکیل می شود. قسمت بالا را «تهده نشقه» و قسمت پایین آنرا «تهده ساده» می نامند. بلندی چوقا حدوداً تا سر زانو می رسد و جلوی آن کاملاً باز است در حال حاضر بهترین نوع چوقا توسط زنان طایفه «کیارسی» بافته می شود. بافت یک چوقا حدود ۲۰ تا۳۰ روز طول می کشد. شلوار دبیت هم از دیگر اجزا لباسهای محلی مردان بختیاری است شلواری بسیار گشاد از جنس دبیت سیاه رنگ که در دوخت آن۵/۲ متر پارچه استفاده می شود و خیاطان محلی آنرا به صورت کیسه ای دولنگه می دوزند که در بالای آن سه راه کش دارد و ۳متر کش را درآن می کنند. شال مردان بختیاری به اندازه ۸متر از پارچه چلواری سفید است که به صورت شال در آورده و دور کمر می پیچانند و گره های ریزی برای نمای آن از سر خود همان پارچه درست می کنند. کلاه نمدی هم یکی دیگر از اجزای لباس محلی مردان بختیاری است همینطور گیوه ملکی که برای پوشش پاها مورد استفاده قرار می دهند. و اما زنان پر تلاش بختیاری هم از لباسهای محلی زیبایی استفاده می کنند، که از بهترین پارچه ها دوخته می شوند برای دوخت پیراهن زنان بختیاری ۴متر پارچه استفاده می شود که به صورت مدل چاک دار آنرا می دوزند که از دو قسمت کمر چاک دارد و پایین آن به صورت کلوشی است. شلوار زنان بختیاری به قدری چین دار د گشاد است که مثل دامنی به چشم می خورد در دوخت این شلوار ۱۰ متر پارچه استفاده می شود از دیگر لباسهای محلی می توانیم به می نا و لچک و جلیقه و کلجه که به صورت کت است و از بهترین و از بهترین مخملها درست می شود اشاره کنیم. آداب عقد و ازدواج در بختیاری خانواده عروس هم نبات و شیرینی را به معنی قبول پیشنهاد به اقوام داماد می دهند، یکی از رسوم قدیمی بختیاریها هنگام ازدواج این است که دختران نامزد شده شروع به بافتن قالیچه می کنند تاهنگام عروسی همراه خود به خانه داماد ببرند، نوع قالیچه، کیفیت و زیبایی آن حکایت از هنرمندی عروس خانم دارد برای همین دخترکان بختیاری سعی می کنند این قالیچه را در نهایت زیبایی و خوب ببافند. یکی دیگر از آداب کهن ازدواج در بختیاری مربوط به شب عروسی است که اقوام و بستگان داماد پس از صرف شام به خانه عروس خانم می روند و در حین اینکه آئینه و شمعدان آنها به دستان اقوام عروس خانم را با شور و نشاط و هلهله راهی خانه داماد می کنند که در بیشتر روستاهای بختیاری عروس را سوار بر اسب می کردند و بقیه پیاده به طرف خانه راه می افتادند.در مراسم ازدواج بختیاری ها صدای ساز و دهل- رقص محلی و ترکه بازی- خواندن ترانه های شاد آهای گل و دوال آل هم از دیگر آداب اصیل این مراسم است. یکی دیگر از آداب اصیل که هنوز هم در بعضی دهات بختیاری انجام می شود اینست که وقتی عروس را به خانه داماد می برند اطرافیان به طور شوخی دستبردی به اثاثیه منزل عروس یا داماد می زنند که دقت و هوش اقوام طرف مقابل را امتحان می کنند مثلاً وقتی اقوام داماد به دنبال عروس خانم می روند یکی از زنان بستگان داماد لیوان یا سینی و یا گلدانی را از خانه عروس خانم دستبرد می زند، اگر اقوام عروس خانم متوجه نشوند آن شی را با خود می برند و فردای آن روز به خانه عروس می فرستند وقتی عروس به درخانه داماد رسید – آتش بزرگی را فراهم می کنند و عروس خانم را چندبار به دور آتش می چرخانند و سپس خونریزی می کنند و سر میش یا بره ای را می برند. اما فردای شب عروسی مراسم پشت پرده یا پاتختی اجرا می شود به این صورت که مادر عروس ظرفی از برشتوک و غذاهای تزئین شده و خلعتی را برای عروس و داماد به خانه داماد می فرستند که همراه این هدایا چند نفر از بستگان عروس هم به خانه عروس و داماد می روند. برچسبها: صنایع دستی در استان چهارمحال و بختیاری
صنايع دستى چهارمحال و بختيارى تحت تأثير تنوع شيوههاى توليد، گوناگون و متنوع است. عشاير كوچرو، عشاير اسكان يافته، روستائيان و اقشار شهر نشين در پديد آوردن اين نوع محصولات سهيم هستند. در بين جامعه عشايرى استان صنايع مدرن و كارگاهى وجود ندارد و صنعتگران اين جامعه به توليد صنايع دستى اشتغال دارند و فعاليتهاى غالب آنها در زمينههاى بافت چوخا، خور و خورجين، قالى و قاليچه، سياه چادر، گليم، دستكش و كلاه پشمى است. صنايع دستى در جامعه عشايرى استان يك فعاليت جنبى به حساب مىآيد و اوقات فراغت زنان به اين امر اختصاص مىيابد و در بين بعضى از طوايف به رشته خاصى از صنايع دستى اهميت داده مىشود مثل چوخابافى كه طايفه كيارسى در بافت بهترين نوع آن زبانزد عشاير هستند. بررسىها و مطالعات انجام شده نشان مىدهد كه توليدات صنايع دستى اين جامعه عمدتا جنبه خود مصرفى دارد و به صنايع دستى به عنوان يك پيشه و حرفه درآمد زا توجه نمىشود، ولى برخىاز صنايع دستى عشاير نيز در بازارهاى داخلى و خارجى به فروش مىرسد. مهمترين صنايع دستى عشاير چهارمحال و بختيارى عبارتند از: قالى بافى در ميان صنايع دستى عشاير بختيارى قالى بافى از اهميت زيادى برخوردار است. برخى از زنان بختيارى نوعى قالى به نام «بىبى باف» مىبافند كه از كيفيت بالايى برخوردار است. چوخا بافى چوخا كه چغا و چوغا خوانده مىشود نوعى بالاپوش محلى و لباس ويژه بختيارىهاست كه معمولاً به رنگ تقريبا سفيد بانقوشى به رنگهاى سياه يا آبى بافته مىشود كه نوع مرغوب آن از پشم است. نمد مالى ساخت نمد در چهارمحال و بختيارى اختصاص به شهركرد و بروجن دارد. بعضى از نمد مالان شهركرد يا بروجن در محلهاى ييلاقى عشاير چلگرد، شيخ عليخان، و دشتك براى مدت 3 الى 4 ماه اتراق مىكنند و يا در مركز تجمع عشاير اقدام به نمدمالى مىنمايند. كلاه مالى از ديگر صنايع دستى چهارمحال و بختيارى صنعت كلاه مالى است و مراكز توليد آن شهركرد و بروجن است. كلاه مالان معمولاً در تمام طول سال مشغول كارند. گيوه دوزى يكى از فعاليتهايى كه در شهركرد و بروجن رايج است مونتاژ گيوه است. رويه گيوه معمولاً از قمشه، آباده، فسا و جهرم وارد مىشود و مقدار كمى را نيز برخى از زنان شهركرد و بروجن مىبافند. خورجين بافى خورجين از دست بافتهاى بىگره عشاير بختيارى است كه جنبه خود مصرفى دارد و توسط زنان بر روى دارهاى افقى بافته مىشود. خورجين در حمل و نگهدارى اشياء نفيس و قيمتى به ويژه در مواقع كوچ مورد استفاده عشاير قرار مىگيرد و تقريبا حكم صندوقچه را دارد. گليم بافى گليم بافى همواره پا به پاى قالى بافى پيش رفته است. گليمها از نظر روش بافت، اندازه، وزن و رنگ و تفاوتهاى چشمگيرى دارند. بافت سياه چادر عشاير بختيارى مانند برخى از عشاير ايران به منظور سكونت صحرايى و اتراق در ييلاقات و قشلاقات به بافت سياه چادر اقدام مىكنند سياه چادر معمولاً نقش خود مصرفى دارد و از موى بز بافته مىشود. جاجيم بافى يكى از دست بافتها متداول زندگى سنتى ايران جاجيم است. جاجيمها به شكل نوارهايى دراز و باريك به عرض 15 تا 30 سانتى متر بافته مىشود. خور يكى ديگر از صنايع دستى مورد استفاده عشاير منطقه، خور مىباشد كه از آن براى حمل گندم، آرد،برنج، جو، قند و... استفاده مىشود. نحوه بافت خور نيز مشابه بافت خورجين است. پلاس پلاس نوعى زير انداز است كه آن را يا از تكههاى پارچه و يا از نخهاى پنبهاى و پشمى مىبافند و مورد استفاده قرار مىدهند. كمچه دان كمچه دان وسيلهاى است كه براى نگهدارى قاشق و ملاقههاى چوبى مورد استفاده قرار مىگيرد. اگر چه قاشق و ملاقههاى چوبى جاى خود را به قاشق و ملاقههاى فلزى دادهاند، ولى توليد كمچه دان متوقف نگرديده و هنوز در جامعه عشايرى متداول است. جل از ديگر صنايع دستى جامعه عشايرى استان صنعت جل بافى است. جل بافتهاى از خامه سياه و سفيد كه آن را در ابعاد مختلف مىبافند و بر روى چهارپايان مىاندازند تا هم بتوانند بر روى آنان بار قرار دهند و هم در مواقع بارندگى از خيس شدن چارپايان جلوگيرى شود. قفلسازى قفل سازان چالشترى، قفلهاى پولادى خوبى مىسازند كه با قفلهاى ماشينى رقابت مىكند. قفل سازان چالشتر اين فن را از پدرانشان به ارث بردهاند. قفلهاى چالشترى به نام اولين سازنده آن «عبدالله» معروف است. از ديگر صنايع دستى فلزى چالشتر قيچى، قندشكن، چاقو، قلم تراش و نيز تفنگهاى دست ساز را مىتوان نام برد. برچسبها: نام چهارمحال و بختیاری اشاره به دو بخش چهارمحال و منطقهٔ بختیاری دارد. چهارمحال بخشی روستانشین میان اصفهان و منطقهٔ بختیاری بود.
به گزارش کلیات استان چهارمحال و بختیاریاستان در بخش مرکزی فلات ایران و رشته کوههای زاگرس بین کوههای غرب و پیشکوههای داخلی و استان اصفهان واقع شده است این استان از شمال و مشرق به استان اصفهان و از جنوب به استان کهکلیو و بویر احمد از غرب به استان خوزستان و از شمال غرب به استان لرستان محدود است و با توجه به مساحت 16533 کیلومتری این استان معادل 1% مساحت کل کشور را داراست این استان در تقسیمات کشوری سال 1316شمسی که ایران به ده استان تقسیم شد و چهار محال بختیاری از توابع استان اصفهان یا استان دهم قرار گرفت در سال 1337 فرمانداری کل بختیاری و چهارمحال و در سال1352استان چهار محال و بختیاری تشکیل شد. استان از دو منطقه فرهنگی متمایز شامل چهار محال لار - کیار میزدج- گندمان و بختیاری که شهرستانها و مناطق با گویش لری بختیاری و ایلات و طوایف مربوطه را شامل می شود تشکیل شده است . سابقه تاریخی سکونت در استان: سابقه زندگی در این استان به دوره های پیش از تاریخ ، یعنی هزاره ی ششم قبل از میلاد ، میرسد در این زمان مردم برای یافتن غذا و شکار حیوانات وحشی از نقطه ای به نقطه دیگر می رفتند و از غار ها به عنوان سکونت گاههایی موقت استفاده می کردتد مهاجران آریایی ، از 3000 سال قبل ، این منطقه را نیز مانند سایر مناطق ایران به اشغال خود دراوردتد در دوره قبل از اسلام ، این منطقه اهمیت ارتباطی بیش تری داشت اما در دوره ساسانیان با توجه به اهمیت فعالیتهای کشاورزی یکجانشینی در منطقه افزایش یافت. در قرون اولبه هجرت با مهاجرت ترکان کوچ نشینی در این سرزمین به شدت رونق یافت و به تدریج بر قدرت روسای ایلها افزوده شد و زندگی عشایری در منطقه ، که از دوره ی صفویه به بعد سرزمین لر بختیاری نامیده می شد رونق به سزایی یافت. وسعت:16533 کیلو متر مربع ارتفاع از سطح دریا:1800 تا 4548 تعداد شهرستان:6شهرستان بنام اردل -فارسان-بروجن-لردگان -کوهرنگ-شهرکرد تعداد بخش: هفده بخش تعداد دهستان: سی و نه دهستان تعداد شهر: بیست و پنج شهر تعداد روستا: نهصد و بیست روستا مرکز استان شهرکرد و فاصله آن با پایتخت کشور 520 کیلومتر است . جمعیت :در سال 1375 جمعیت 761168 نفر می بوده است . نژاد: قبل از مهاجرت آریاییها به فلات مرکزی ایران چهار محال وبختیاری دارای روستاهای زیادی بود . ریخت بختیاری ها به گروه سر پهن تعلق دارد که بیانگر ریشه نژادی سامی آنهاست . مذهب:مردم استان پس از لشکر کشی ابوموسی اشعری به سال 23 ه.ق دین اسلام را پذیرفتند ودر حال حاظر مردمان استان یک پارچه شیعه اثنی عشری می باشند. زبان:مردم به 3 گویش ،فارسی درمنطقه چهارمحال(در بین ساکنان شهرکرد و بروجن) گویش لری درمنطقه بختیاری(لردگان-اردل-کوهرنگ-فارسان) و گویش ترکی قشقایی(در روستاها و شهرها) تکلم می کنند. جغرافیا :این استان دارای وسعتی حدود 16533 کیلو متر مربع است و ارتفاع آن از سطح دریا بین 1800 تا 4548 از یک قسمت کوهستانی که حدود 80% آن میباشد و یک قسمت جلگه ای تشکیل شده است و قسمت جلگه ای استان شامل مزارع سبز و خرم و باغ های وسیع است قسمت کوهستانی استان با ارتفاع زیادی از سطح دریا و با سلسله جبال زاگرس از شمال غربی آغاز و به طرف جنوب شرقی امتداد می یابد در غرب استان کوههای مرتفعی وجود دارد که محل ذخیره آب رودخانه های دائمی زاینده رود و کارون است این کوهها اغلب سال پوشیده از برف و جزئ کانونهای آبگیر دائمی ایران محسوب می شوند و در امتداد از شمال غرب به جنوب شرق از میزان و تراکم ارتفاعات آن ها کاسته شده و به در های باز و دشتهای وسیع ختم می گردند که انباشته شدن رسوبات در این دشتها امکانات کشاورزی را به وجود آورده و پسترین نقطه آن ها در ناحیه شرقی است. سیاسی :استان چهار محال وبختیاری پس از فراز ونشیبی در تاریخ ایران تا سال 1352(ه.ش)به صورت فرمانداری كل اداره می شد وسپس به استان تبدیل شد .استان چهارمحال وبختیاری از شش شهرستان و17بخش و23شهر وبیش از925آبادی تشكیل گردیده است. جمعیت :بر اساس سرشماری 1375استان چهار محا ل و بختیاری 761168 نفرجمعیت داشته كه از این تعداد 45در صد در نقاط شهری و 55 در صد در نقاط روستایی وعشایری سكونت داشته اند .تراكم جمعیت دراین استان 45/56 نفر در هر كیلو متر مربع بوده است . نژاد :بختیاریها از نژاد قدیم ایرانی و اولین گروه از اقوام آریایی هستند كه در این سرزمین سكنی گزیند .آنچه مسلم است مردم استان چهارمحال بختیاری از نژاد قبایل پارس می باشند كه در سده های 6و7(ق.م )در دامنه كوههای بختیاری مستقر شده اند زبان :زبان مردم استان چهارمحال وبختیاری از اصیل ترین زبانهای فارس است كه ریشه آن فارسی پهلوی است نزدیكی لهجه شیرین بختیاری با زبان پهلوی به قدری است كه زبان شناسان آن دو را از هم جدا نمی دانند ومی توان گفت كه گویش بختیاری از زبان ایران باستان به یادگار مانده است . دین :اكثریت قریب به اتفاق مردم استان چهار محال وبختیاری مسلمان وپیرو مذهب جعفر ی اثنی عشری هستند .تعداد كمی زرتشتی ومسیحی در استان سكونت دارند . اخلاق و رو حیات :مردم استان عموماً شجاع و سلحشور و پر كار و زحمت كش و قانع اند. اقتصاد :بیشتر امرار معاش ساكنان استان چهارمحال وبختیاری را كشاورزی و دامداری تشكیل داده وتعداد زیادی از اهالی این استان در كشور های حاشیه خلیج فارس وسایر كشورهای خارجی مشغول به كار هستند كه اثرات خوبی در توسعه استان داشته است در مجموع كشاورزی ودامپروری وصنایع دستی از شغلهای اصلی مردم استان می باشند مركز استان چهار محال و بختیاری شهر زیبای شهركرد می با شد.
برچسبها: بهمن علاالدین معروف به مسعود بختیاری (۱۳۱۹-۱۳۸۵) خواننده ترانههای محلی
زندگیاو در سال ۱۳۱۹ در مسجد سلیمان و در خانوادهای پرجمعیت و سنتی متولد شد. بهمن علاءالدین در سال ۱۳۲۴ بعلت تغییر محل خدمت پدر خود که در آن زمان در شرکت نفت مسجد سلیمان مشغول خدمت بود، به همراه خانواده به لالی نقل مکان نمود و در سال ۱۳۲۸ که اولین مدرسه ابتدایی بنام "دبستان فردوسی" در این شهر راه اندازی شد؛ شروع به تحصیل نمود و سپس سالهای اول و دوم دبیر ستان را در "اَمبَل" و در "دبیرستان هنر" به پایان رساند و در سال ۱۳۳۶ و به دنبال باز نشسته شدن پدر از خدمت شرکت نفت؛ مجددا به مسجد سلیمان بازگشت و تا سال ۱۳۴۰ در "دبیرستان امیر کبیر" این شهر دوره تحصیلات دبیرستانی خود را به پایان رساند. بهمن علاءالدین مشهور به مسعود بختیاری یک استثناء در تاریخ موسیقی بومی عصر حاضر به شمار میرود. گر چه او تنها روایتگر بخشی از فرهنگ موسیقایی بختیاری زبانها بود ولی نقشی بیش از یک خنیاگر بومی یافت و توانست در طول ۳۵ سال از حیات خود، یک زبان مشترک موسیقایی بین لرهای بختیاری ایجاد کند. شاید همنسگ او در سایر فرهنگهای بومی ایران نتوان یافت. وقتی خبر درگذشتش منتشر شد، لرهای بختیاری داخل و خارج از کشور، فارغ از این که در چه مرتبهای از مناصب اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی هستند، سیلی از پیام و اظهار همدردی به راه انداختند. در یگانه بودنش همین بس که اولاً همه ایل او را میشناختند و ثانیاً همواره در قیاس با سایر خوانندگان، انتخاب اول بختیاریها بود. غالباً در هنگام طرح موضوع، این جمله از مخاطبان بومی اش شنیده میشد:«هیشکی نتره چی علاءالدین بخونه» (هیچ کس نمیتواند مانند علاءالدین بخواند) و این یک باور قلبی بود نه تعارف که اصولاً بختیاریها اهل تعارف نیستند و به رک گویی شهرهاند. ظهور هنری مسعود بختیاری در زمانی موسوم به دوره رادیو اتفاق افتاد. از ویژگیهای این دوره، فاصله گرفتن جامعه هنری از برخی عناصر اصلی فرهنگ موسیقی ایرانی چه در حوزه سنتی و چه بومی است. برنامههای رادیویی گلها نمونهای این رویکرد در حوزه موسیقی سنتی بودند و به همین نسبت، هنرمندان نواحی مختلف ایران که پایشان به رادیو باز میشد، تحت تأثیر همین فضا نمیتوانستند یک موسیقی ناب از خاستگاه فرهنگی خود ارائه بدهند. نتیجه چیزی بود که شاید بتوان همان برچسب گلها را بر آن چسباند. یعنی موسیقی بومی با شمایل شهری و آن هم از نوع گلهایی. نمونه ضبطهای موسیقی محلی از شمال ایران، خراسان، بختیاری، شیرازی و کردی در این دوره به خوبی نشان میدهند که موسیقیهای یاد شده تا چه اندازه با مختصات موسیقی شهری رایج در رادیو و گاه کافهها نسبت داشتند. بهمن علاءالدین زاده منطقه عشایری لالی از توابع مسجد سلیمان بود و طبیعتاً صداهای ناب ایل در گوشش موج میزد. منهتی همکاری با رادیو اهواز چنین امکانی برایش فراهم نمیکرد آنی باشد که بود. بلکه میبایست با قواعد موسیقی حاکم بخواند و این شد که تا پیش از انقلاب با همراهی منصور قنادپور نوازنده سنتور، آثاری را به دو گویش فارسی و بختیاری با حال و هوای موسیقی شهری ارائه داد. آثاری که از نظر ارکستری و کلاً صدا دهی، هیچ نسبتی با موسیقی بختیاری نداشتند. اما یک برگ برنده همراه این آثار بود و آن صدای نرم و مخملی علاءالدین –محدوده باریتون که بدون هیچ جوش و فریاد، در گوش بختیاریها زمزمه میکرد. دیگر این که فرزند ایل، نیک میدانست مخاطبانش چگونه نسبت به فرهنگ خویش نوستالژی دارند و با انگشت نهادن بر این نقاط حساس، آنها را به وجد میآورد. پس از انقلاب، مدتی در سکوت به سر برد تا این که به واسطه دوست کرد زبانش محمد حسین سیفی زاده (آهنگساز)، به عطا جنگوک هنرمندی برآمده از مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی معرفی شد. جنگوک بختیاری نبود ولی زادگاهش لار واقع در جنوب استان فارس از نظر فرهنگی خیلی به بختیاریها و به طور کلی فرهنگ لری نزدیک بود و او با اتکاء به پشتوانه فرهنگی و آموزشی اش میتوانست در خدمت خلق یک موسیقی متفاوت از آثار مشابه قرار بگیرد. بدین ترتیب "مال کنون" به عنوان نخستین نوار رسمی وی در سال ۱۳۶۵ وارد بازار موسیقی شد. توفیق باور نکردنی آن، هنوز هم ورد زبان هاست. دومین و آخرین همکاری بهمن علاءالدین با عطا جنگوک، شش سال بعد منجر به "هی جار" شد. نوع صدادهی این دو اثر در مقایسه با آثار رادیو اهواز، خیلی به فرهنگ بکر موسیقی بختیاری نزدیک بود. گر چه صدای هیچ ساز بومی شنیده نمیشد ولی تیز بینی جنگوک در انتخاب ملودیها و نوع تنظیم شان دو ویژگی داشت. اول این که تا حد زیادی مخاطبان بومی را به فضای زندگی سنتی ایل نزدیک میکرد و دیگر این که چون حال و هوای به اصطلاح امروزی هم داشت، مخاطب غیر بومی را نیز کم و بیش جذب میکرد و کم نبودند آنهایی که بختیاری نبودند و با "مال کنون" مسعود بختیاری خاطرههای دل انگیزی به یاد دارند. طبیعت گرایی در آثار زنده یا بهمن علاءالدین موج میزند. او پیش از آن که با مظاهر زندگی نوین ماشینی روبرو شود، شب و روزش در واژگانی چون مه (ماه)، افتو (آفتاب)، آستاره (ستاره)، کوگ (کبک)، اور (ابر)، بارون (باران)، تش (آتش)، که (کوه) و غیره خلاصه میشد. به همین دلیل در غالب آوازهایش که معمولاً اشعارش را خود میسرود و طرح آوازی اش را به انجام می رساند، چنین واژگانی بسیارند. از این مهم تر، رویکرد آگاهانه وی به احیای آوازهای بومی با اشعاری جدید است. چه این که برخی از آوازهای کهن، یا اشعار مناسب روز نداشتند و یا این که اصولاً برای مناسبت خاصی به وجود آمده بودند. مانند بهره گیری از آواز "برزگری" و یا "صیادی" که اولی آواز کشاورزان و دومی آواز شکارچیان بوده است. او حتی از آوازهای سوگ موسوم به "گاگریو" نیز با اشعار دیگر بهره میبرد و همچنین قادر بود تلفیقی از این آوازها را ارائه دهد. یعنی بخشی از جمله آوازی اش با بخشی دیگر از آن، ریشهای متفاوت داشته باشد. نمونه اش، آواز "آستاره" در آلبومی به همین نام است. علاءالدین در این لحن برگرفته از آوازهای سوگ و همچنین یکی از آوازهای کار، روایتی عاشقانه و لطیف تری از نمونه اصلی ارائه میکند که همانند آوازهای سوگ خشن و اندوه بار نیست. دقت نظر وی یکی از عوامل توفیق او در جذب مخاطبانش بود. به جای این که در فرهنگهای دیگر به دنبال ملودی بگردد و یا خود به ساختن ملودیهای ضعیف بپردازند، از آبشخور نغمات بومی نهفته در صدای ساز توشمالهای بختیاری بهره میبرد. خود میگفت: "اگر در کار کرنا نوازان دقیق شویم نغمههای بسیار بسیار زیبایی پیدا میکنیم که در نگاه اول ممکن است به چشم نیایند." با همین نگاه تصانیف زیبایی خلق کرده بود. از معروف ترین شان میتوان به تصنیف "تنگ بلور" اشاره کرد که نخستین بار در رادیو اهواز با ارکستر شهری منصور قنادپور خواند. بهمن علاءالدین در سال ۱۳۱۹ در منطقه عشایری لالی از توابع مسجد سلیمان به دنیا آمد. وی پس از تکمیل تحصیلات متوسطه آن زمان به خدمت آموزش و پرورش در آمد و تا سن بازنشستگی در کسوت معلمی انجام وظیفه میکرد. از سال ۱۳۵۰ در کنار شغل معلمی، همکاری خود را با رادیو اهواز آغاز کرد و با همراهی منصور قنادپور نوازنده سنتور که شیوه نوازندگی و تنظیم ارکستری اش بسیار متأثر از استاد پایور بود، آثاری را به دو گویش فارسی و بختیاری ارائه داد. پس از انقلاب در سال ۱۳۶۵ نخستین نوار شرکتی وی با نام "مال کنون" به بازار موسیقی آمد. این کار با آنکه بیست سال از زمان تولید و انتشار اولیه اش میگذرد، همچنان رتبه اول فروش نوارهای بختیاری را از آن خود کرده است. شش سال بعد دومین کار او با نام "هی جار" و باز هم با آهنگسازی و تنظیم عطاء جنگوگ روانه بازار شد."هی جار" نیز محبوبیت و مقبولیت فراوانی یافت ولی هرگز به پای "مال کنون" نرسید. مسعود بختیاری پس از این دو اثر شاخص خود، سه اثر دیگر به نامهای "آستاره"، "برافتو" و "تاراز" را با کمترین تعداد نوازنده به علاقه مندان موسیقی بختیاری ارائه داد. همپای همیشگی وی در غالب نوارها و کنسرتها، علی حافظی نوازنده توانای نی بختیاری بود. مسعود بختیاری در طول عمر خود هیچ گاه زنی اختیار نکرد و پس از بازنشستگی نیز در جمع خانوادگی خواهرش در کرج میزیست. از حضور در تجمعات و مجالس چندان لذت نمیبرد. علاءالدین موسیقی بختیاری را عمیقاً درک کرده بود و قادر بود صورت متفاوت از نسخه اصل آن را به مخاطبان ارائه دهد به طوری که نه خشونت آوازهای وحشی را داشته باشد و نه چنان رنگ و لعاب شهری به خود بگیرد که دیگر نتوان آن را موسیقی قومی و محلی نامید. وی چنانکه خودش میگفت ظرایف موسیقی بختیاری را از جملههای کرنا نوازان دریافته بود. معتقد بود "اگر در کار کرنا نوازان دقیق شویم نغمههای بسیار بسیار زیبایی پیدا میکنیم که در نگاه اول ممکن است به چشم نیایند." وی علاوه بر آواز خوانی، قدرت آهنگسازی نیز داشت و خیلی از ترانههای ماندگار وی زاییده ذهن خلاق خود اوست. تسلطش بر ادبیات فارسی و بختیاری و همینطور برخورداری از ذوق شعری به او امکان داده بود تا کلام بسیاری از ترانههایش را خود بسراید. مانند ترانه "تنک بلور" که در سال ۱۳۵۱ با همراهی ارکستر رادیو اهواز به سرپرستی منصور قنادپور خواند. مرگبهمن علاءالدین در سال ۱۳۷۹ به شهرستان کرج نقل مکان نمود و پس از طی یک دوره بیماری کلیوی و عمل جراحی مثانه در "صبحگاه روز جمعه، دوازدهم آبانماه ۱۳۸۵ "، پس از ۶۶ سال زندگی بدون حاشیه، به علت نارسایی قلبی در بیمارستان" کسری" جهانشهر این شهر دار فانی را وداع گفت... پیکر بهمن علا الدین درجوار تربت برخی از هنرمندان برجسته ایران نظیر غلامحسین بنان، حبیب الله بدیعی، مرتضی حنانه، هوشنگ گلشیری ئ... در "بقعه امامزاده طاهر کرج" به خاک سپرده شد.[۲] آثار
برچسبها: اما پدیده بختیاری در خوانندگی استا د مسعود بختیاری یا کوگ تاراز برچسبها: برچسبها: برچسبها: برچسبها: زندگینامه سردار اسعد بختیاری (از سران بزرگ مشروطیت و از مفاخر ملی ایران) سردار اسعد بختیاری(1236 ـ1296ه.ش) از چهره های مشهور سیاسی اجتماعی تاریخ معاصر ایران و از مفاخر ملی به شمار می رود. وی از سران بزرگ مشروطیت ایران بود که نقش زیادی در تحولات کشور به ویژه در دوران نهضت مشروطیت داشت. درخصوص زندگی و مبارزات وی نظرات متفاوتی ابراز شده است اما همواره به عنوان یکی از چهره های اثرگذار تاریخ ایران مورد احترام بوده است دراین نوشتار زندگانی وی را به اختصار بررسی می نماییم. در کتاب تاریخ بختیاری در شرح احوالات وی این گونه آمده است: «...علیقلی خان سردار اسعد، چهارمین فرزند برومند حسینقلی خان ایلخانی کل بختیاری است... در سال 1274 ق/1857 م. در قشلاق بختیاری متولد شد»1 پدر سردار اسعد «حسینقلی خان ایلخانی» از رجال متنفذ دورن قاجاریه و ایلخانی بختیاری بود که توانست با متحد کردن طوایف مختلف بختیاری به قدرت و موقعیت بزرگی در آن روزگار دست یابد. مادر سردار اسعد، «بی بی مهری جان، دختر نجف خان و نوه الیاس خان بختیاری» است. سردار اسعد در کودکی به تعلیم زبان فارسی و عربی پرداخت و بعدها مطالعات خود را در زمینه های دیگر تکمیل نمود. و بنابر اصول تربیت ایلی فنون رزم، اسب سواری و تیر اندازی را در دامان طبیعت زیبای بختیاری فرا گرفت. قدرت روز افزون حسینقلی خان ایلخانی موجب هراس حکام قاجاریه گردید که در صدد نابودی وی برآمدند و نهایتاً به دستور ناصرالدین شاه و توسط ظل السلطان حاکم اصفهان به قتل رسید. (27 رجب 1299 ق/1882 م.) پس از قتل حسینقلی خان ایلخانی بلافاصله اسفندیارخان و علیقلی خان سردار اسعد که دو تن از پسران ارشد وی بودند، دستگیرشده و سپس به تهران منتقل و در آنجا زندانی می شوند. سردار اسعد پس از یکسال با وساطت امین اسلطان صدراعظم که روابط نزدیکی با بختیاری داشت از زندان آزاد می گردد و در آنجا به ریاست جمعی از سواران بختیاری که عهده دار امور نظم و امنیت پایتخت بودند برگزیده شد. «سردار اسعد هنگام قتل ناصرالدین شاه در سال 1313 ه.ش با درجه سرتیپی ریاست یکصد سوار بختیاری را داشت و جزو اداره امور دیوانی بود»3 در سال 1318 ق/1900م. سردار اسعد از راه هندوستان به مسافرت اروپا رفت و مدت دوسال در آن دیار اقامت داشت در این مدت زبان فرانسه را فرا گرفت و علاوه بر سیر و سیاحت، به مطالعه تاریخ و فرهنگ و قوانین اروپا یرداخت و در محافل رسمی و پارلمان های کشورهای اروپایی حضور یافت و به عنوان یکی از رجال سیاسی اجتماعی اشتهار یافت. بار دیگر در سال 1324ق/1906م. به منظور معالجه چشم به اروپا سفر کرد و در همین سفر بود که با مشروطه خواهان آشنا شد و در محافل آنها راه یافت.4 مشروطه طلبان از وی برای پیروزی نهضت مشروطیت کمک خواستند. تلگراف علما نجف مبنی بر حمایت از مشروطه نیز عاملی گردید تا سردار اسعد که روحیه آزادی خواهی و عدالت طلبی داشت برای حمایت از مشروط راسخ تر گردد. دکتر مهدی ملک زاده مورخ و از رجال مشروطیت در کتاب خود با « انقلاب مشروطیت ایران» در خصوص شخصیت سردار اسعد می نویسد: «سردار اسعد به اروپا مسافرت کرد و در پاریس پایتخت فرانسه که در آن موقع مهد تمدن و آزادی و اندیشه های تازه و نوین بود اقامت گزید و در اندک مدتی جذب افکار مترقی و آزادی خواهانه اطرافیان خود شد. چرا که از تجربه تلخی که از دوران استبدادی به خاطر داشت از صمیم قلب آرزو می کرد که روزی ایران از زیر یوغ استبداد رها شده و بتواند به یک آزادی واقعی و عدالت اجتماعی دست یابد»5 فتح تهـران پس از این وقایع سردار اسعد تلگراف هایی به برادر خود صمصام السطنه می نماید و از وی می خواهد با متحد نمودن بختیاری و گردآوری سواران برای حمایت از مشروطه عازم فتح اصفهان و تهران شوند. و خود نیز راهی ایران شد. او از راه هندوستان وارد خوزستان گردید و سپس به بختیاری عزیمت نمود. فتح اصفهان به درخواست علما و روحانیون اصفهان صورت گرفت. سردار اسعد و بختیاری ها روابط نزدیکی با روحانی بزرگ اصفهان حاج آقا نوراله نجفی اصفهانی داشتند . بنا به گفته دانشورعلوی(از مشروطه خواهان) در کتاب تاریخ مشروطه ایران: «[سردار اسعد] با حاج آقا نوراله و دیگر آزادی خواهان عضو کمیته برای جلسه ای تشکیل داد و تصمیم تصرف اصفهان به وسیله بختیاری ها در همین نشست گرفته شده بود»6 . در این حال صمصام السلطه و ابراهیم خان ضرغام السطنه(از رجال نامدارمشروطه) به اتفاق سواران بختیاری اصفهان را فتح کردند. بعد از فتح اصفهان سردار اسعد، رهبری سپاه بختیاری را برای فتح تهران به عهده گرفت. در کتاب تاریخ ایران نوشته حسن پیرنیا در مورد فتح اصفهان و تهران به دست بختیاری ها آمده است «علیقلی خان سردار اسعد، از روسای روشنفکر این طایفه[بختیاری] که در فرنگستان بود به اصفهان آمد و به دستیاری صمصام السلطنه، اصفهان را از دست قوای دولتی گرفت و ملیّون از چند طرف به عزم فتح تهران و برانداختن شاه عازم پایتخت شدند. و در جنگ مختصری که در قریه بادامک نزدیک کرج اتفاق افتاد، قوای قزاق و سیلاخوریِ حامیان شاه را شکست دادند و در صبح جمادی الاخری 1327 [قمری] وارد تهران شدند.» 7 (25 تیر ماه 1288ه.ش/1909م.) محمد علی شاه به سفارت روسیه پناهنده شد و حکومت مشروطه با خواست مردم اسقرار یافت. «روز آدینه بیست و پنجم تیرماه 1288 (27 جمادی الثانی1327) در تهران روز پر جوشی بود... سردار اسعد و سپهسالار بهارستان را نشیمنگاه گرفته و مردم دسته دسته به آنجا می شتافتند..» 8 پروفسور گارثویت نیز در همین زمینه می نویسد: «بختیاری ها در خلال سال های 1911ـ1905 در یک مسیر مهم و پر تشنج گام نهادند و رهبری جنبش مشروطیت ایران را به عهده گرفتند»9 و در جای دیگر ضمن اشاره به ویژگی های برجسته شخصیت سردار اسعد می گوید: «پر واضح است سردار اسعد می توانست که نقش والا و برجسته ای در جنبش مشروطیت ایفا کند.»10 سردار اسعد در کابینه اول مشروطه وزیر داخله بود و در آن شرایط بحرانی به شایستگی کشور را اداره کرد. همچنین در کابینه های بعدی برادرش صمصام السلطنه با رای مجلس شورای ملی رئیس الوزرا(نخست وزیر) حکومت مشروطه گردید. بختیاری ها در جنگ های پس از استقرار مشروطه نیز برای دفاع از حکومت مشروطه رشادت های فراوانی نشان دادند. مجلس شورای ملی دوران مشروطه به پاس خدمات سردار اسعد به کشور از او تجلیل و لوح سپاس ویژه ای به وی اهدا کردند. اما بعدها به دلیل بروز اختلافات فراوان میان مشروطه خواهان، ظهور چهره های جدید و دخالت های بیگانه ، سردار اسعد و بختیاری ها به تدریج از حکومت مشروطه کنار زده شدند. ویژگی های شخصیتی سردار اسعد: بی تردید سردار اسعد فردی آزادی خواه، وطن پرست و بیگانه ستیز بود. و در تاریخ و فرهنگ ایران زمین و بختیاری نقش ارزنده ای داشت و به عنوان انسانی فرهنگ دوست و روشنفکر خدمات شایانی را در عرصه های فرهنگی و اجتماعی به ثمر رساند . ادبا و بزرگان تاریخ معاصر ایران از جمله علامه قزوینی، علامه دهخدا ، ملک الشعرا بهار، وحید دستجردی، دکتر مهدی ملکزاده(فرزند ملک المتکلمین) و... از شخصیت ممتاز وی تجلیل کردند. سردار اسعد از چهره های حامی فرهنگ و هنر ایران بود. برای اولین بار در بختیاری مدارس جدید را تاسیس نمود از جمله در مرکز استان چهارمحال بختیاری و جونقان اولین مدارس جدید را تاسیس کرد.۱۱ و معلمینی را از تهران برای تدریس به منطقه اعزام داشت. وی علاقمند به نشر کتاب بود آثاری را از زبان فرانسه ترجمه نمود و به دستور وی کتاب تاریخ بختیاری تنظیم گردید. بسیاری از جوانان بختیاری به تشویق و با همت وی برای تحصیل به خارج اعزام شدند. شخصیت آرام و عدالت جوی وی باعث گردید که در بختیاری به عنوان میانجی مورد قبول همه باشد و برای رفع اختلافات ایل پیشگام بود. علیرغم دیدگاه های متفاوتی که در خصوص شخصیت و مبارزات سردار اسعد گفته شده است وی به عنوان یکی از اسطوره های سرزمین بختیاری همواره مطرح است. «سردار اسعد در روز پنج شنبه 14 محرم 1336 ه.ق. برابر با 1917 میلادی در حالیکه از هر دو چشم نابینا و زمین گیر شده بود درگذشت. جنازهاش از طرف دولت با تشريفات رسمي و احترام نظامي در حالي که جسد وي روي توپ حمل ميشد تشيع گرديد و به اصفهان منتقل گرديد و با احترام و شکوه خاصی در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.1۲ برچسبها: ![]() ![]() “شادروان حاجتمرادخان پرویزی بابادی بختیاری” به سال ۱۲۹۹ خورشیدی در سرزمین (چمدر) کوهرنگ بختیاری مردی چشم به جهان گشود که پدرش میرزامحمدعلیخان (صولت الملک) نام وی راحاجتمراد گذاشت.پدرش از بزرگان و کلانتران ایل بود. جدش حاج میرزا پرویزخان بابادی که از شعرا و عرفای عصر ناصری و وزیر حاج حسینقلی خان ایلخانی (ایلخانی بختیاری) بود. حاجتمراد خان در دوران کودکی نزد مرحوم میرزاشاه مراد آرپناهی بابادی سواد قدیمی را آموخت و در سال ۱۳۰۸ که علیمردان خان چهارلنگ (سردار شهید بختیاری) بر علیه حکومت رضاخان قیام نمود. وی نیز به همراه پدرش و دیگر بزرگان طایفه بابادی وایل بختیاری به حمایت از مبارزین بختیاری به پا خواستند. چند سال بعد پدرش که ریاست طایفه را برعهده داشت درگذشت و مسئولیت طایفه به وی واگذار شد. وی نیز سعی نمود ادامه دهنده راه پدر باشد،درمبارزات قیام ابوالقاسم خان نیز یکی ازمبارزین نامی بود پس یار و غمخوار قوم خود شد و عمرگرانمایه خود را فدای رفاهیات و خد مات به ایل بختیاری نمود که برای اثبات این ادعا مدارک و نامه هایی موجود است که وی به مقامات و وزیران وقت ارسال نمود و تقاضای مدرسه، خانه بهداشت، جاده، حمام، آب لوله کشی بهداشتی، برق و … را نمود است. برای روستاهای چمدرکوهرنگ جاده وبرای عبورازرودخانه چمدر پل احداث کرد و … وی در طول عمرش جز به صلاح مردم بختیاری به هیچ مسئله دیگری فکر نمی کرد و همیشه فکرش سربلندی و سرافرازی ایل جلیل بختیاری بود. این شعرشادروان حاجتمرادخان گوای ذهن و افکار وی است: فانیست در این جـهان فانی همه چیز اندر پی ما ل و جا با کس مستیز آزار کسان نخواست و رفت ازره نیک آن کس که خوب را ز بد داد تمیزوی استادی چیره دست در تاریخ ایران و اسلام و بختیاری بود. از وی هشت پسر به یادگار ماند که آنان نیزبه سربلندی و سرافرازی ایل بختیاری می اندیشند و افتخار می کنند. سر انجام در شامگاه ۲۴ فروردین ماه ۱۳۷۳ در بیمارستان آیت الله کاشانی شهرکرد جهان فانی را بدرود گفت. <<<<< روح پاک آن پدربزرگ ایل بختیاری شاد باد >>>>> تصویر بالایی نیست برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
میلاد میداودی پس از گلزنی در دربی تهران، یاد و خاطره بهمن علاءالدین ملخص به مسعود بختیاری را گرامی داشت. برچسبها: برچسبها:
برچسبها: |
کافه وبنیاز
عـنـوان مِـنــو
سلام دوستم :) به وب من خوش اومدی لطفا تبلیغاترو ببند و متن دلخواهتون ....
کد پیام خوش آمد گویی tools.lovesib.ir----------> ir--> ir--> دریافت کد پیغام خوش آمدگویی ir--> sib.ir--> ir--> ir--> sib.ir--> متن خود را اینجا بنویسید |
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |